زود رفتی ...
هنوز برای نبودنت،
برای این خاک...
خیلی زود بود ...
دلم برای اولین بار
برای فنجون چای
برای صدای داریوش و شام مهتاب توی بارون
برای تو
برای تو
برای تو
تنگ میشه . . .

فاتحه نمی فرستم،

برگرد...